دويدم و دويدم

دويدم دويدم سر كويي رسيدم دوتا خاتوني ديدم

يكيش به من آب داد يكيش به من نون داد

نون رو خودم خوردم آب را دادم به زمين

زمين به من سبزه داد سبزه دادم به بزي

بزي به من پشكل داد پشكل دادم به نانوا

نانوا به من آتيش داد آتيش دادم به زرگر

 

زرگر به من قيچي داد قيچي را دادم به درزي

درزي به من قبا داد قبا را دادم به ملا

ملا به من كتاب داد كتاب دادم به بابا

بابا دو تا خرما داد

يكيش خوردم كرمو بود يكيش خوردم تلخ بود

رفتم به بابام گفتم، يك خرما ديگه خواستم

زد تو كُلام

كلام افتاد تو باغچه سرم پريد تو طاقچه

رفتم به خونه قاضي جستم سه تا نيم غازي

يكيش را دام شكمبه يكيش را دادم به پنبه يكيش را دادم به دنبه

آتيش به پنبه افتاد گربه به دنبه افتاد سگ به شكمبه افتاد

پيرزني كه آنجا بود كِرّي به خنده افتاد

 


 

گنجشكك اَشيه مَشيه سر بون ما مَنشي

برف مي آد گلوله مي شي بارون مي آد تر مي شي

ميفتي تو حوض نقاشي نقاش باشي مي گيردت

سلاخ باشي مي كُشدت فراش باشي مي بردت

آشپز باشي مي پزدت

قاشق بيار سر بكشيم سر كوچك و دندون بكشيم

Addthis
FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousStumbleuponGoogle BookmarksRedditNewsvineTechnoratiLinkedinRSS Feed